English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4620 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presented U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented U زمان حال
presented U عرضه کردن
presented U ارائه دادن
presented U اهداء کردن
presented U معرفی کردن
presented U حاضر
presented U مهیا
presented U پیشکش
presented U هدیه
presented U ره اورد اهداء
presented U پیشکشی
presented U زمان حاضر زمان حال
presented U اکنون
presented U موجود اماده
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
you are welcome to my book U بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
your book U کتابتان
book U بداخلاق
by the book U کتابی
by the book U ازروی کتاب
the book is out of p U کتاب تمام شده است
book value U ارزش دفتری
book value U ارزش ثبت شده در دفتر
book one U جلد نخستین
book one U کتاب نخست
your book U کتاب شما
to book something U چیزی را سفارش دادن
book value U بهای دفتری
here is my book U اینست کتاب من
that book U این کتاب
that is my book U این
that is my book U کتاب من است
the a of a book U خوانندگان کتابی
this book is yours U این کتاب مال شما ست
to d. into a book U نگاه مختصر بکتابی کردن
very many book U کتابهای خیلی زیاد
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
i will t. you for the book U شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
with out book U برون سند کتابی ازبر
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
here is my book U کتاب من اینها
that book U ان کتاب
to book something U چیزی را رزرو کردن
book U دفتر
book U کتاب
book U درکتاب یادفترثبت کردن
book U رزرو کردن توقیف کردن
book U اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book U مجلد دفتر
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book U فصل یاقسمتی از کتاب
book U شماره بازیگرخطاکار
book U ثبت کردن
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book U جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
word book U کتاب لغت
year book U سالنامه
to e. upon acovnt book U همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
what is this book worth? U این کتاب چقدر ارزش دارد
waste book U دفتر باطله
white book U ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
winter book U تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
woman of the book U کتابیه
tou book U لباس تکواندو
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book U پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
white book U کتاب سفید
to consult a book U از کتاب فال گرفتن
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book U رساله
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
text book U کتاب درسی
telephnone book U دفتر تلفن
service book U کتب دعا
scrap book U مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
run book U دفتر رانش
run book U دفتر اجرا
road book U راهنما
thank tou for that book U متشکرم
service book U کتب مذهبی
to bring to book U حساب پس گرفتن
to bring to book U بازخواست کردن از
to bind a book U صحافی کردن یک کتاب
time book U دفتر ثبت ساعات کار
the book is print U کتاب برای فروش موجودایت
the book is print U کتاب زیر چاپ است
book token U کارتخریدکتاب
the book is my property U کتاب مال من است
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
to consult a book U سرکتاب باز کردن
road book U راه نامه
She was reading the book to herself. U کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
Please fetch the book. U لطفا"بروکتاب رابیاور
rule book U کتابقانون
rent book U کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
reference book U کتابمرجع
phrase book U لغتنامهمسافرت
pension book U برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
guest book U دفترچهمیهمانها
exercise book U کتابتمرین
cookery book U کتابآشپزی
You wI'll benefit by this book . U از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
What is the title of the book ? U عنوان این کتاب چیست ؟
To talk like a book . U لفظ قلم صحبت کردن
book keeping U حسابداری [حسابداری]
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
when reading a book U در حال خواندن کتابی
People of the Book U پیروان کتاب مقدس [ دین]
phone book U کتاب راهنمای تلفن
throw the book at <idiom> U شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
code book U کتابرمزگشا
word book U واژه نامه
log book U رخداد نگاشت
log book U دفتر رخدادهای روزانه
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic book U کتاب کاریکاتور
book plates U برچسب کتاب
book plate U برچسب کتاب
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
word book U دیکشنری
have one's nose in a book <idiom> U دائم سر توی کتاب داشتن
have one's nose in a book <idiom> U کرم کتاب خوانی داشتن
book a seat U جا رزرو کردن
log book U رخداد نامه
word book U لغت نامه
phone book U دفتر حاوی شمارههای تلفن
word book U کتاب لغت
word book U قاموس
word book U فرهنگ لغات
address book U دفترچه تلفن
spine of the book U تیرهپشتیکتاب
bound book U کتابپربرگ
book of matches U جعبهکبریت
book ends U کتابنگهدار
appointment book U دفترچهقرارملاقاتها
telephone book U راهنمای تلفن
telephone book U دفتر تلفن
Yellow Book U مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
refit book U دفتر یادداشت وقایع دریایی
guide book U کتاب راهنما
book review U انتقاد از کتاب
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
book og kings U کتاب پادشاهان
book of reference U کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
book of psalms U مزامیر داود
book of psalms U زبور حضرت داود
book of psalms U زبور داود
book of proverbs U کتاب امثال حضرت سلیمان
book of account U دفترحساب
book of account U دفتر روزنامه
book of account U دفتر کل
book move U حرکت کتابی شطرنج
book review U مقاله درباره کتاب
bring to book U بازخواست کردن از
call book U دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
Green Book U مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book U قوطی مگس ساختگی
field book U دفترچه یادداشت نقشه بردار
day book U دفتر روزنامه
copy book U دفتر کپیه
condition book U کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
class book U کتاب کلاسی
cheque book U دسته چک
cheque book U دفترچه چک
check book U کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده
chap book U کتابچه اشعاروادبیات عوام پسند که دوره گردان می فروشند
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
book marker U چوب الف
bill book U دفتر بروات
bell book U دفتر ثبت دستورات موتور
bell book U دفتر موتورخانه
account book U دفتر حساب
accession book U فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
statute book U قوانین موضوعه
statute book U کتاب قانون
statute book U کتاب نظامنامه
prayer book U دعانامه
prayer book U نماز نامه
prayer book U کتاب نماز
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book U کتاب سیاه
blank book U دفترسفید
book marker U نشان لای کتاب
book making U شرطبندی
book learning U علم کتابی
book keeper U دفتردار
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
book debts U بدهی دفتری
book cost U هزینه ثبت شده در دفتر
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
blue book U کتاب ابی
blue book U هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد
Recent search history Forum search
1This student is stupid ,close the book on him.
1A cop who doesn't exactly play it by the book.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i was in the middle of a thick law book
1was at once deep in my law book again
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2passive and active verbs
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com